5 اذر

برف اومد.. خیلی زیبا بود... خیــــلی

این چند روز کارای اشتباهی انجام دادم ... 

ولی خیلی خوش گذاشت... رفتیم برف بازی ... هر شـب پشـت سرم هم کـافه .. امروزا زیاد قلیون میکشم .. قبلا فقط دوستامو نگـــآه میکردم ولی الان خودمم میکشــم... بزرگ تر شدم نمیدونم...

قبل از اینکه برف بیاد خیلی سـرد بود من  و دوستم و .. رفتم انزلی.. دقیقا از اون کوچه گذشتم .. که بیـخی .. 

داشتیم بر میگشتیــم.. 

_ تو ماشین بودم صدای  موزیــک .. اون موزیکی ک منو اروم میکرد ولی غمگین بارونم میومد.. به دوستـت پسر دوستم گفتم سیگار داری اون بهم یه سیگار بد بو   داد  نمیدونم اسم سیگاره چی بود.. داشتم سیگار میکشیدم ک به اقای ایکس فـکر میکردم.. یهو دوده سیگار رفت تو گلوم سلفه کردم خندیدمو گفتم یاسمن با اینکارا بزرگ نمیشی اون شب خیلی ذلم گرفته بود... 

4آذر ماه  شب ساعت 7_ داشتیم برف بازی میکردیم .. که چند تا پسـر اومدن میخاستن برف بزنن من رود تر بهشون زدم

فرار کردم .. دویدن ... :)) کلـی باهاشون خندیدم .. اخر سرم کـُلی برف زدن بهم..

یکیشون گفت چشات شبیه ی مار هس :)) اخه لــنز ابی گذاشته بودم.

اخر سرم ک داشتیم میرفتیم..  منو الی و پــانی... اونجا فاطیمه هم بود  من برف برداشتم زدم تو کله اون پسره. بـُور بود قَـدش 170 تقریبا..

داشتم فرار ک میکردم افتادم اونا هم پاهامو گرفتن منو تو برف کشوندن  بعد رفتیم کافه + قارون  که من پاهامو خشک کردم جلوی بخـاری .. 

الان باسنم درد میکنه ولی خب  خیلی خوش گذشت... چــن روز دیکه 20 ادره و تولدمه.. 

من تازه فهمیدم که 20 آذر تولدمه... 23 نیست.:)

چــندین سال  فک میکردم ک 23 آدرم . وقتی فهمیدم 20 آدرم شــُک عجیبی بهم دسَ داد ... :] نمیدونم چرا !